دوست بسیار سرمایهدارم که چندیست پدرش قرار شده با برادر من شراکت کند در گروه شروع کرد به غر زدن از اوضاع گرانی و اینکه با این همه بدبختی چطور زندگی کنند. مشخصا تمام حرفش این بود که چرا باید بنزین را سه برابر قیمت کنونی بخرند و از کجا بیاورند؟
خندهام گرفته بود از حرفهایش. از شش خودرویی که دارند، از دلارهایی که در حساب خواباندهاند و از محل زندگیشان. از سرشناس بودن پدرش و استاد دانشگاه بودن مادرش. مشخصا کسی با چنان سرمایه ای مادی، ناتوان از خرید بنزین نیست.
من موافق افزایش قیمت بنزین و هرچیزی که به سبب آن باعث کاهش سوبسید، و البته باعث صرفهجویی شود هستم. با اینها هم اینجا کاری ندارم.
دوستم موقع استدلال چندین بار اشاره کرد به حق مسافرت ارزان، حق حمل و نقل ارزان و به من گفت : « تو هم ماشین بخر خب. چرا دولت باید برای شماهایی که انتخاب کردید سوار اتوبوس بشید، اتوبوس بخره ولی به ما بنزین گرون بده؟ »
به دوستم گفتم شبیه مردم عادی نباش لطفا. تو دو تا لیسانس داری و یک فوق لیسانس. باید بتونی بهتر استدلال کنی. نیمه شب پیامهای شخصی واتساپم پر شده بود از اینکه :« خیلی ناراحتم کردی بهم گفتی چند تا مدرک دارم. یکم متواضع باش سعیده. مگه قراره مدرک تحصیلی ما رو از مردم عادی جدا کنه؟»
واتس اپ قطع شد. اما چند سوال باقی ماند برای من.
اول اینکه، اگر تحصیلات باعث نشود که حداقل در استدلال کردن، دست به تعمیم مشاهدات شخصی به کل نزنیم، آن تحصیلات به چه دردی خورده است؟
دوم اینکه، وقتی در پاسخ کسی در بیان روزانهاش میگوید: « من سه تا مدرک دانشگاهی دارم، از همه دوستام بیشتر. پس باید بیشتر از همه پول دربیارم» ، میگویم:« تو سه تا مدرک داری، شبیه مردم عادی استدلال نکن» کجای حرفم توهینآمیز بوده؟ ساختار جملات که تقریبا یکی است، فقط گوینده عوض شده.
و در نهایت، تواضع؟ اصلا چرا تواضع در برابر هر کسی؟
درباره این سایت